به همین دلیل دوستان معاونت سینمایی کوشیدند شرایط و مناسباتی را که غلط میپنداشتند تغییر دهند. پس از 2 سال خروجی این تلاش وافر را میشود در تشکیل اتحادیه تهیهکنندگان و واگذاری اختیارات شورای پروانه ساخت به آن،تأسیس خانه کارآفرینان و زیر سوال بردن جایگاه قانونی خانه سینما مشاهده کرد. اینکه طیفی از سینماگران موافق سیاستهای معاونت سینمایی نیستند هم گویا اهمیت چندانی ندارد؛ ضمن اینکه شمقدری در تازهترین اظهاراتش بر این نکته تأکید کرده که تعداد معترضان به سیاستهای سینمایی اندک است. اینکه حرف معاون امور سینمایی چقدر ریشه در واقعیت دارد موضوع این نوشته کوتاه نیست؛ نکته کلیدی در مورد مدیریت 2 ساله شمقدری بر سینمای ایران، اقتدار کاملی بود که او و همراهانش داشتهاند.
در این مدت دست شمقدری و دوستانش آنقدر باز بوده که وزیر ارشاد بهعنوان مقام بالاتر حتی یکبار هم به هیچ ماجرایی ورود پیدا نکرده جز برای اینکه از معاونش دفاع کند. این را مقایسه کنید با مناسبات میان وزیر و معاون سابق امور سینمایی که چگونه صفار به وتوی برخی تصمیمات جعفریجلوه میپرداخت یا در دوران وزارت مسجدجامعی چگونه وزیر از اختیارات خود برای تصحیح تصمیمات معاونت سینمایی بهره میگرفت. در این دو سال حتی یک بار هم چنین اتفاقی رخ نداد و حالا قرار است معاونت سینمایی به سازمان سینمایی گسترش پیدا کند؛ آنهم با بودجه بیشتر و اختیارات افزونتر. فقط باید دید با تشکیل این سازمان، سکاندار سینما همچنان جواد شمقدری خواهد بود یا خیر و آیا روند ریلگذاری مجدد سینما همچنان ادامه مییابد یا متوقف خواهد شد؟